 |
 |
الا ای طوطی گویای اسرار....
انتخابات شورای شهرسوم اهواز هرچند شکست بزرگی را نصیب عربها ساخت وعملاً آنها را از روند تصمیم سازی و تصمیم گیری در شهرداری محروم نمود، ولی درسهای ستُرگی برای نخبگان و فعالان دلسوز عرب بر جای نهادکه باید بدون هرگونه رودربایستی و با صراحت کامل به بررسی آن همت گمارد. وقتی عیدان ناصری ، هادی سواری ، آل کثیر وآل غزی الگوی کاندیداهای عرب برای شورای ( شهر) می شوند و نامزدهای عرب خودشان را نه تنها کمتر از این جور آدمها نمی دانند بلکه خودشان را بسیار برتر و سرتر می پندارند ،آن آش شله قلمکار ثبت نام کاندیدا پدید می آید و جالبتر از آن کاندیداهای عرب بدون بررسی وضعیت فعلی شهر واستان و بانادیده گرفتن کامل رقبای غیر عرب از قبل از شروع شدن مبارزه ی انتخاباتی، خود را عضو شوراسوم پنداشته و برای ریاست شورای شهر و پستهای شهرداری رایزنی می نمودند!!جالب اینکه بسیاری از کاندیداهای عرب که رد صلاحیت شده بودنددر ابتدا بسیار خشنود شدند که توسط هیئت نظارت رد صلاحیت شدند، واین ردصلاحیت را درواقع نشانگر صلاحیت خویش و مواضع وموقعیت سیاسی خود می پنداشتند و خدارا شکر می نمودند که رد صلاحیت شده اند؛ ولی در عین حال با اعتراض بر رد صلاحیت خودشان و به بهانه اینکه در اداره و نهادی مشغول کار هستند سعی می کردند به نوعی صلاحیت مجدد بگیرند، و بدون نیت شرکت در انتخابات فقط خود را از آسیب اجتماعی رد صلاحیت در امان بدارند.غالب رد صلاحیت شدگان عرب تاکید می کردند که هدف آنها از همان ابتدا شرکت در انتخابات نبوده است و فقط و تنها فقط مایل بودند که ببینند وضعیت آنها در چشم هیئت نظارت و نهادهای چهارگانه تعیین صلاحیت چگونه است!؟طرفه اینجا است که هیئت نظارت پس از سنجش موقعیت این کاندیداها پی برد که هیچ کدام از آنها نمی توانند در روند انتخابات تاثیر گذار باشند و تنها نفع آنها پخش کردن آرای عربها خواهد بود، لذا به غالب آنها صلاحیت مجدد داد. این کاندیداها به دلیل نداشتن هیچ تفسیر و تحلیلی از واقعیت اجتماعی و سیاسی عربها ، استان و کشور، و تعیین الگویشان از بین اعضای بسیار ضعیف شورای شهر دوم، وخود بزرگ بینی و عدم احساس مسئولیت، با استقبال ازاعطای صلاحیت مجددشان، ناگهان با تغییر مواضع اولیشان وارد مبارزه انتخاباتی گشتند و دقیقاً در راستای اهداف هیئت نظارت و کاندیداهایی که قبلاً با برنامه ریزی وارد گود شده بودند، پا به میدان انتخابات گذاشتند. با هر یک از این کاندیداها که صحبت می کردید با تاکید بر اینکه هم توانایی مالی دارد، هم قبلاً در پست ومنصبی بهتر از شورای شهر بوده است و هم دارای موقعیت اجتماعی ممتازی است تنها و تنها نیت خود از شرکت در انتخابات شورا را به قول خودشان خدمت به خلق خدا با توجه به تواناییهای ذاتی شان قلمداد می کردند.آنها تاکید می کردند که دوستان، آشنایان،گروههاو تشکلهای مردمی و صنفی از آنها دعوت و خواهش کرده اند که وارد میدان انتخابات شوند، وشهر وشهروندان راازمواهب و تواناییهایشان محروم نکنند!!! اما دراین دوره از انتخابات علی رغم تمام کاستیها و کمبودها باپدیده جالب لیست دادن از جانب عربها روبرو شدیم. در ابتدا پنداشته می شد که نیروها و فعالان عرب با درک وضعیت و فضای سیاسی استان و در نبود گروهها واحزاب سیاسی دارای هژمونی، دادن لیست را یک راه حل برای آوردن مردم به پای صندوق رای و هدایت کردن آرای مردم به یک یا دوو یا حداکثر سه لیست دانسته اند. ولی بعدها معلوم شدهمان پدرخوانده هایی که اساساً احزاب و تشکلهای سیاسی عرب را ویران و متلاشی کردند و یا مجموعه ای از پیمان کاران و ورشکستگان سیاسی در پشت لیستهایی هستند که آنقدر تعداشان زیاد شد که اصل بحث لیست دادن عربها و اتحاد آنها حول دو یا سه لیست را کاملاً لوث نمود. بعضی از کاندیداهای پولدار،صفرکیلومتر و جوان عرب ، که اصلاً یک روز هم در کارنامه خودشان فعالیت سیاسی میدانی نداشته اند،می پنداشتند که اگر وارد هر تعدادبیشتراز این لیستها شوند به همان میزان احتمال برنده شدنشان زیاد می شود؛ به همین دلیل در یک وضعیت ناخواسته جوانها و پدر خوانده ها در یک موقعیت یکسان قرار گرفتند.البته در حال حاضرعذر عدم پیروزی برای کلیه ی کاندیداهای عرب همانا تقلب در شمارش وروند کلی انتخابات خواهد بود، عذری که با انداختن گناه باختن در انتخابات بر گردن رقبای غیر عرب، خود را در موضع مبرا از هرگونه نقد و انتقاد واشتباه قرار بدهند. هرچند که نمی توان انتخابات فعلی را از تقلب مبرا ساخت؛ ولی اگر عربها منسجم ترو با برنامه وارد گود می شدند و هر کس و ناکس خودرا برتر از دیگران نمی پنداشت و غزی ها و سید ناصرها و جاسمی نژادها مقیاس و معیار نمی شدند مسلماً وضعیت عربها خیلی بهتر از حال حاضر می بود.
سخن سر بسته گفتی با حریفان
خدا را زین معما پرده بردار
والسلام
27/9/85
 |
 |
